16-03-2014، 15:05
هیچ کاریش نمیکنم چون اینقدر جرات این کارایی ک گفتی و ندارم ...
یادت هست ؟
پرسیدی : چقدر دوستت دارم ...
من ...
نتوانستم آنچه در دل داشتم بر زبان آورم ...
تو رفتی ...
اما ...
اکنون که به عکس هایت نگاه می کنم زمان ایستاده و بر من حسرت می خورد ...
اینگونه دوستت دارم ...
« تقدیم به عشقم ، کیوان »
یادت هست ؟
پرسیدی : چقدر دوستت دارم ...
من ...
نتوانستم آنچه در دل داشتم بر زبان آورم ...
تو رفتی ...
اما ...
اکنون که به عکس هایت نگاه می کنم زمان ایستاده و بر من حسرت می خورد ...
اینگونه دوستت دارم ...
« تقدیم به عشقم ، کیوان »