16-03-2014، 18:27
(آخرین ویرایش در این ارسال: 16-03-2014، 18:35، توسط girl of chaos.)
خودتو مسخره کن
از روی این تقلب کردی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
. پسری با پدرش در رختخواب/درد و دل میکرد با چشمی پر آب
گفت بابا حالم اصلا خوب نیست/زندگی از بهر من مطلوب نیست
گوی چه خاکی بریزم توی سر/روی دستت باد کردم ای پدر
سن من از 26 افزون شد / دل میان سینه غرق خون شد
هیچ کس لیلای این مجنون نشد/همسری از بهر من مفتون نشد
غم میان سینه شد انباشته / بوی ترشی خونه را برداشته
پدرش چون حرف هایش را شنفت/خنده بر لب آمدش آهسته گفت
پسرم بخت تو هم وا میشود / غنچه ی عشقت شکوفا میشود
غصه ها را از وجودت دور کن/این همه دختر یکی را تور کن
گفت آن دم :پدر محبوب من /ای رفیق مهربان و خوب من
گفته ام با دوستانم بارها / من بدم میآید از این کار ها
در خیابان یا میان کوچه ها /سر به زیر و چشم پاکم هر کجا
کی نگاه میکنن بر دختران؟/مغز خر خوردم مگر ،چون دیگران؟
غیر از آن روزی که گشتم همسفر/با شهین و مهرخ و ایضا سحر
با سه تا شان رفته بودیم سینما /بگذریم از ما بقیه ماجرا
یک سری بر گل پری عاشق شدم/ او خرم کرد وانگهی فارغ شدم
یک دوماهی یار من بود و پرید /قلب من از عشق او خیری ندید
آزیتای حاج لی اصغر شله/ یک زمانی عاشقش گشتم بله
بعد او هم یار من آن یاس بود /دختری زیبا و پر احساس بود
بعد از این احساسی پر ادعا/ شد رفیق من کمی هم المیرا
بعد او هم عاشق مینا شدم / بعد مینا عاشق تینا شدم
بعد تینا عاشق سارا شدم / بعد سارا عاشق لعیا شدم
پدرش آمد میان حرف او /گفت ساکت دیگر فتنه جو
گرچه من هم در زمان بی زنی/روز و شب بودم به فکر یک زنی
لیک جز آنکه بداری مادری/ دل نمیدادم به هر جور دختری
خاک عالم بر سرت خیلی بدی / واقعا که پوز بابا را زدی
از روی این تقلب کردی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
. پسری با پدرش در رختخواب/درد و دل میکرد با چشمی پر آب
گفت بابا حالم اصلا خوب نیست/زندگی از بهر من مطلوب نیست
گوی چه خاکی بریزم توی سر/روی دستت باد کردم ای پدر
سن من از 26 افزون شد / دل میان سینه غرق خون شد
هیچ کس لیلای این مجنون نشد/همسری از بهر من مفتون نشد
غم میان سینه شد انباشته / بوی ترشی خونه را برداشته
پدرش چون حرف هایش را شنفت/خنده بر لب آمدش آهسته گفت
پسرم بخت تو هم وا میشود / غنچه ی عشقت شکوفا میشود
غصه ها را از وجودت دور کن/این همه دختر یکی را تور کن
گفت آن دم :پدر محبوب من /ای رفیق مهربان و خوب من
گفته ام با دوستانم بارها / من بدم میآید از این کار ها
در خیابان یا میان کوچه ها /سر به زیر و چشم پاکم هر کجا
کی نگاه میکنن بر دختران؟/مغز خر خوردم مگر ،چون دیگران؟
غیر از آن روزی که گشتم همسفر/با شهین و مهرخ و ایضا سحر
با سه تا شان رفته بودیم سینما /بگذریم از ما بقیه ماجرا
یک سری بر گل پری عاشق شدم/ او خرم کرد وانگهی فارغ شدم
یک دوماهی یار من بود و پرید /قلب من از عشق او خیری ندید
آزیتای حاج لی اصغر شله/ یک زمانی عاشقش گشتم بله
بعد او هم یار من آن یاس بود /دختری زیبا و پر احساس بود
بعد از این احساسی پر ادعا/ شد رفیق من کمی هم المیرا
بعد او هم عاشق مینا شدم / بعد مینا عاشق تینا شدم
بعد تینا عاشق سارا شدم / بعد سارا عاشق لعیا شدم
پدرش آمد میان حرف او /گفت ساکت دیگر فتنه جو
گرچه من هم در زمان بی زنی/روز و شب بودم به فکر یک زنی
لیک جز آنکه بداری مادری/ دل نمیدادم به هر جور دختری
خاک عالم بر سرت خیلی بدی / واقعا که پوز بابا را زدی