خب من شروع میکنم:
منسجم ترین تصویر از خصوصیات ایدئولوژیکی سوسیالیسم ملی (نظام عقیدتی هیتلر که در آلمانی ناتسیونال زوتسیالیزموس خوانده می شد و به اختصار نازیسم نام گرفت) را می توان در کتاب هیتلر به نام "نبرد من" یافت. هیتلر این کتاب را در سالهای 1923 و 1924 هنگامی که به خاطر شرکت در کودتای شکست خورده مونیخ در زندان به سر می برد نوشت. او در این کتاب جهان بینی نازی را تدوین کرده است، همان جهان بینی که پس از کسب قدرت توسط نازی ها به مبنای سیاسی و عقیدتی نظام جدید در آلمان تبدیل گشت.
جهان بینی هیتلر نظامی مبتنی بر دیدگاه های زیر بود:
تبیین نژادی تاریخ جهان، به نحوی که نژاد آریایی به مثابه "خالق فرهنگ ها" و نژاد یهودی به عنوان "نابودکننده فرهنگ ها" معرفی می شد.
دیدگاه سوسیال داروینیستی نسبت به حیات: نازیسم قوانین تکامل بیولوژیک را به جوامع انسانی تعمیم می داد و بر این اساس معتقد بود که قوی تر حق بقا دارد و ضعیف ترها باید منقرض و نایود شوند.
نظامی گری مفرط: نازیسم بر آن بود که تنها در جنگ است که انسان توانایی های واقعی خود را بارز می کند.
در دیدگاه نازیسم آلمان می توانست و باید به قدرت جهانی تبدیل گردد.
وجه بنیادی این دیدگاه ها اعتقاد راسخ هیتلر به این باور بود که نژاد آریایی از برتری بیولوژیکی و فرهنگی برخوردار است. از این رو ایدئولوژی نازی به عنوان یک اصل مبنایی مخالف در هم آمیختن نژادها بود. برای هیتلر "پاکی خون" مردم آلمان شرط ضروری برای ازسرگیری بزرگی این ملت بود.
منسجم ترین تصویر از خصوصیات ایدئولوژیکی سوسیالیسم ملی (نظام عقیدتی هیتلر که در آلمانی ناتسیونال زوتسیالیزموس خوانده می شد و به اختصار نازیسم نام گرفت) را می توان در کتاب هیتلر به نام "نبرد من" یافت. هیتلر این کتاب را در سالهای 1923 و 1924 هنگامی که به خاطر شرکت در کودتای شکست خورده مونیخ در زندان به سر می برد نوشت. او در این کتاب جهان بینی نازی را تدوین کرده است، همان جهان بینی که پس از کسب قدرت توسط نازی ها به مبنای سیاسی و عقیدتی نظام جدید در آلمان تبدیل گشت.
جهان بینی هیتلر نظامی مبتنی بر دیدگاه های زیر بود:
تبیین نژادی تاریخ جهان، به نحوی که نژاد آریایی به مثابه "خالق فرهنگ ها" و نژاد یهودی به عنوان "نابودکننده فرهنگ ها" معرفی می شد.
دیدگاه سوسیال داروینیستی نسبت به حیات: نازیسم قوانین تکامل بیولوژیک را به جوامع انسانی تعمیم می داد و بر این اساس معتقد بود که قوی تر حق بقا دارد و ضعیف ترها باید منقرض و نایود شوند.
نظامی گری مفرط: نازیسم بر آن بود که تنها در جنگ است که انسان توانایی های واقعی خود را بارز می کند.
در دیدگاه نازیسم آلمان می توانست و باید به قدرت جهانی تبدیل گردد.
وجه بنیادی این دیدگاه ها اعتقاد راسخ هیتلر به این باور بود که نژاد آریایی از برتری بیولوژیکی و فرهنگی برخوردار است. از این رو ایدئولوژی نازی به عنوان یک اصل مبنایی مخالف در هم آمیختن نژادها بود. برای هیتلر "پاکی خون" مردم آلمان شرط ضروری برای ازسرگیری بزرگی این ملت بود.