من عاشق دلتنگم، خوارم چو گل سنگم
بر گونه ی بی رنگم، یک بوسه بزن بنشین
در پای تو چون خاکم، نه خاک که خاشاکم
بنگر دل غمناکم، آن را مشکن بنشین


به قلبم نشستی نگفتم چرا
دلم را شکستی نگفتم چرا
یکی خواب شبهای من راربود
چودیدم تو هستی نگفتم چرا
بر گونه ی بی رنگم، یک بوسه بزن بنشین
در پای تو چون خاکم، نه خاک که خاشاکم
بنگر دل غمناکم، آن را مشکن بنشین



به قلبم نشستی نگفتم چرا
دلم را شکستی نگفتم چرا
یکی خواب شبهای من راربود
چودیدم تو هستی نگفتم چرا