12-07-2012، 1:52
"محبوب من
می خواهم برای تو بنویسم٬
تا بدانی گذر زمان عشقت را از یاد من نخواهد برد٬
هر لحظه که می گذرد عشق من به تو قدیمی تر و ناب تر می شود.
می نویسم تا بدانی نبودنت
دلیل نمی شود تاعطر نفس هایت را هر ثانیه استشمام نکنم.
از همین راه دور هر لحظه تو را در کنارم احساس می کنم٬
سر روی شانه هایت می گذارم و آرام می گیرم.
غروب که می شود به یادت کنار پنجره ی احساس می ایستم
و آرام صدایت می کنم٬می دانم که خواهی شنید٬
زیرا عشق فاصله نمی شناسد!
هر کجای دنیا که باشی نسیم عشق
نجواهای عاشقانه ام را به گوشت خواهد رساند٬
تو نیز مرا زیر لب زمزمه کن٬
تا با شنیدن صدایت قلب بی تابم دمی آرام گیرد."
می خواهم برای تو بنویسم٬
تا بدانی گذر زمان عشقت را از یاد من نخواهد برد٬
هر لحظه که می گذرد عشق من به تو قدیمی تر و ناب تر می شود.
می نویسم تا بدانی نبودنت
دلیل نمی شود تاعطر نفس هایت را هر ثانیه استشمام نکنم.
از همین راه دور هر لحظه تو را در کنارم احساس می کنم٬
سر روی شانه هایت می گذارم و آرام می گیرم.
غروب که می شود به یادت کنار پنجره ی احساس می ایستم
و آرام صدایت می کنم٬می دانم که خواهی شنید٬
زیرا عشق فاصله نمی شناسد!
هر کجای دنیا که باشی نسیم عشق
نجواهای عاشقانه ام را به گوشت خواهد رساند٬
تو نیز مرا زیر لب زمزمه کن٬
تا با شنیدن صدایت قلب بی تابم دمی آرام گیرد."