امتیاز موضوع:
  • 5 رأی - میانگین امتیازات: 3.6
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گـُـفـتـُـــگـوےِ آزاد 【106】

(08-04-2014، 15:46)✘ lᴚıƃ ʎZɐᴚɔ ✘ نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
(08-04-2014، 15:42)First Star نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
(08-04-2014، 15:37)✘ lᴚıƃ ʎZɐᴚɔ ✘ نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
(08-04-2014، 15:29)First Star نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
(08-04-2014، 15:27)✘ lᴚıƃ ʎZɐᴚɔ ✘ نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
بهش فوهش ندیدن |:
فک میکنه شوما روش حساسین اون وقت بدتر میکنه |:
اون موقع همیشه میاد و نقطه ضعفت رو پیدا میکنه |:
من هم تو این مدت که بدخت ترم |:
می دونی چی شده ؟! |:

باشه ممنون که گفتی (:
چیشد؟ |:
یه پسره هس اسمش امینِ |:
هر روز صبح میاد سر کوچه مدرسمون دخترا رو عین وَزَق نگاه میکنه |:
حالا این پسره عاشق یکی از دوستام که اسمش الهه اس شده |:
الهه بی اف داره |:
و امین هم بد نی قیافش S:
ولی من خوشم نمیآد |:
تیپشم بگیه (:
ولی خوشم نمیآد |:
حالا امین شمارشو داده به اون یکی دوسته من و الهه ، عاطفه ، که بده به الهه |:
عازفه هم با خودش اومد فکر کرد گفت من هر کاری الهه با این دوس نمیشه حالا چه کنم ؟ |:
اومد چیش من گفت که بیا این شمارمو بگیر |:
بهم اس بده بگو الهه ایی |:
منم گفتم چی ؟ چرا ؟ یه شر و ور تحویلم داد منم باور کردم |:
رفتم اس دادم |:
دیدم زنگ زد |:
گفت سلام الهه خانوم من امینم |:
همونی که عاطفه شمارمو بهت داد |:


حالا تو بگو من چه غلطی بکنم ؟
مامانم هر روز صبح منو با ماشین میبره میزاره مدریه |:
اگه بگم رکسانام و الهه نیستم 100% از رویه لج میره به مامانم میگه |:
حالا چه غلطی بکنم؟ |:

نباید قبوول میکردی آخه چراع اینکارو کردی |:

الان هم بهتره یه بهانه پیدا کنی باهاش تموم کنی |:
این پسر عمم منو دوس داره منم یه کوچولو دوسش دارم خوشکله همه ی دخترا هم میخوانش (:

ولی به خاطر چیز دوس میشه |:
اوه اوه اوه 0_0
نورا قبول نکنی هـــــــــــــــــــآ 0_0
یه بار دوسته مامانم و پسرش که 16 یا 17 سالشه اومده بودن خونمون |:
مامانم و دوستش رفتن اشپزخونه |:
من موندمو پسره |:
تو چشای من زل زده ور و ور نگاه میکنه میگه :
میآی ..... |:

نورا دوس نشو باهاش |:

من اینکارو نمیکنم

یه بارم تو کوچمون اومده بود میخواست ... کنه |:

منم گفتم امید خعلی بی قیرتی بهش برخورد رفت |:
 سپاس شده توسط † αƖιєη †
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: گـُـفـتـُـــگـوےِ آزاد 【106】 - First Star - 08-04-2014، 15:48


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان