گـُـفـتـُـــگـوےِ آزاد 【109】

[Dead Silence]

بـریـد همتون گمشیـد بـاو |: [!]

حرف خودشونو میزنن آخرش میگن .. نع نع نع من منظورم این نبـود ..

فـاطی وللش .. منکه عادت دارم میـدونم .. اینـا عادتشونه .. [!!]

این حرفارو واس جلب توجـه میزنن [!!]

منم منظـوری ندارم .. نریزید رو سـرم .. فاطی جونم بیـا پ.خ کارت دارم عشقم ^_^ [!!]

بـآو ایسی تـو کـ, در جریـآن نبـودی !!!!

فـآطمــــــــــــــــــهههههههههههه تـورو خـدآ زود قضاوت نکن ..):

---

از اون موقعی که آف شدم رفتم دنبال وسایلش (:
مث اینکه یه چادرم پیدا شد =))
دیگه جای قلیون پیدا شد |: دیگه از این بابت نگران نیستیم (:

خخخخخ ترکـونـدی بـآآآآآو =)

هــمه میگن ((:
میخواستم اب جو ببرم برا اینکه بچه ها بیجنبن نمیبرم |:
اوندفه بردم یکی اونو سر کشید همه رو خرد |:
کل اردو خوابیده بود ((:

بـچه به شــّری ـتو نـدیدم =|

خـدآ بخیـر بگذرونـ, ..=|

والاع |:
یه فردا رو کلیه یه گرامی تحمل کنه .. |:

=|

خانومـت امروز آن نشـد =|
بگـو بیـآد دیـ, =|