05-05-2014، 12:54
آنگاه که غرور کسی را له میکنی ...
آنگاه که کاخ آرزو های کسی را ویران میکنی ...
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش میکنی ...
آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ...
آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی ...
آنگاه که خدا را میبینی و بنده ی خدا را نادیده می گیری ...
می خواهم بدانم دستانت را به سوی کدام آسمان دراز میکنی
تا برای خوشبختی خودت دعا کنی ...؟؟!!
سهراب سپهری
آنگاه که کاخ آرزو های کسی را ویران میکنی ...
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش میکنی ...
آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ...
آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی ...
آنگاه که خدا را میبینی و بنده ی خدا را نادیده می گیری ...
می خواهم بدانم دستانت را به سوی کدام آسمان دراز میکنی
تا برای خوشبختی خودت دعا کنی ...؟؟!!
سهراب سپهری