امتیاز موضوع:
  • 19 رأی - میانگین امتیازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

<×♣بُغــ~ــضِ قَلـَ♥ــم نــُ×ــسخه ِ ✘ ωــہ × 3 ✘ ♣ ×>

<×♣بُغــ~ــضِ قَلـَ♥ــم نــُ×ــسخه ِ ✘ ωــہ × 3 ✘ ♣ ×>




پسره به دختری که تازه باهاش دوست شده بود میگه:
امروز وقت داری بیای خونمون؟
دختره:مامانم نمیذاره باچه بهونه ای بیام؟
پسره:بگو میخوام برم استخر
دختره اومد خونه دوست پسرش
پسره:توکه اومدی استخر مثلا موهات باید خیس باشن،برو توحموم موهاتو خیس کن!
وقتی دختره میره حموم،پسره به دوستاش زنگ میزنه!
پسره و دوستاش یکی یکی کارشونو انجام میدن
این اخری که رفت تو حموم یه چند ساعتی شد که طول کشید و موند تو حموم!
دیدن این دیر کرد،رفتن توحموم و یهو دیدن که این دختره و پسره رگ دستشونو باهم زدند
و گوشه حموم افتادن و روی دیوار حموم نوشته:
نامردا این خواهرم بود...
 سپاس شده توسط Thyme


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: <×♣بُغــ~ــضِ قَلـَ♥ــم نــُ×ــسخه ِ ✘ ωــہ × 3 ✘ ♣ ×> - ✘v!☻lent girl✘ - 14-05-2014، 11:11
رنگ - G*O*H*A*R - 17-04-2014، 13:07


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان