خاموش کردم توی لیوانت خدایم را
شبها بغل کردم به تو همجنس هایم را
رنگین کمان کوچکی بر روی انگشتم
در اولین بوسه خودم را و تو را کشتم
هی گریه میکردم به آن مردی که زن بودم
شبها دراکولای غمگینی که من بودم
و عشق یک بیماری بد خین روحی بود
تنهایی ام محکوم به س*ک*س گروهی بود
شبها بغل کردم به تو همجنس هایم را
رنگین کمان کوچکی بر روی انگشتم
در اولین بوسه خودم را و تو را کشتم
هی گریه میکردم به آن مردی که زن بودم
شبها دراکولای غمگینی که من بودم
و عشق یک بیماری بد خین روحی بود
تنهایی ام محکوم به س*ک*س گروهی بود