امتیاز موضوع:
  • 7 رأی - میانگین امتیازات: 4.14
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

~ ســـوتـیـکــده ~

#17
اغا ما رفتیم اعتکاف افطار اول من ناجور گرسنه بودم سر سفره بهو مامان دوستم زنگ زد....
منم هوش نمیدادم گوشیو گرفتم بعدکلی احوال پرسی یهو برداشت گفت خوب عزیزم التماس دعا منم نه گذاشتم نه برداشتم گفتم بزرگیتونو میرسونم.....
هیچی دیگه اونم وقتی اوضاع وخیممونو دید دیگه تا اخر اعتکاف زنگ نزد بنده خدا...

یه بار ایفون خونه رو یه نفرداشت میزد خواهرم بلند شد ایفون رو برداشت گفت الو؟؟؟
منم خندم گرفته بود یهو تلفن زنگ زد....منم میخواستم به خواهرم بگم باید بگه کیه؟
تا تلفن روبرداشتم گفتم کیه؟؟؟؟؟؟
یعنی ابرو خانوادگی نموند برامون....
تا شقایق هست زندگی باید کردHeart
 سپاس شده توسط شکوفه2 ، NeginNg ، زیبا محمدی ، Adl!g+ ، *Armila* ، TiN@ JOoOoN ، karona ، mina-2mrp ، ♥h@di$♥ ، Mr.Unnamed


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: ~ ســـوتـیـکــده ~ - s-jojooooooo - 21-05-2014، 22:59


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان