یک نفر هست که از پنجره ها
نرم و آهسته مرا می خواند
گرمی لهجه ی بارانی او
تا ابد توی دلم می ماند
یک نفر هست که در پرده ی شب
طرح لبخند سپیدش پیداست
مثل لحظات خوش کودکی ام
پر ز عطر نفس شب بوهاست
یک نفر هست که از راه دراز
باز این حس مرا می داند
یک نفر هست که چون آینه ها
روز وشب توی نگاهم پیداست
توی چشمش مخملی از احساس
توی دستش سبدی آواز است
یک نفر هست که یادش هر روز
چون گلی توی دلم می روید
آسمان ،باد،کبوتر ، باران
قصه اش را به دلم می گوید
یک نفر هست که این قلب مرا
تا ابد در گرو خود دارد
عشق را در دل من جای نهاد
زندگی ، دیوانگی ، شور و امید
نرم و آهسته مرا می خواند
گرمی لهجه ی بارانی او
تا ابد توی دلم می ماند
یک نفر هست که در پرده ی شب
طرح لبخند سپیدش پیداست
مثل لحظات خوش کودکی ام
پر ز عطر نفس شب بوهاست
یک نفر هست که از راه دراز
باز این حس مرا می داند
یک نفر هست که چون آینه ها
روز وشب توی نگاهم پیداست
توی چشمش مخملی از احساس
توی دستش سبدی آواز است
یک نفر هست که یادش هر روز
چون گلی توی دلم می روید
آسمان ،باد،کبوتر ، باران
قصه اش را به دلم می گوید
یک نفر هست که این قلب مرا
تا ابد در گرو خود دارد
عشق را در دل من جای نهاد
زندگی ، دیوانگی ، شور و امید