این منم خسته ترین خسته ی دنیا
خسته از تقویم دلم
از آدم ها
خسته از فصل های زیادی که می آید و می رود
و بعد فقط برای من می شود بخش خاطره ها
سال ها می گذرد و هیچ کس به یادش حتی مرا نمی آورد
آن وقت هر کدام آن روزها مرا تا عمق جنون می برد شب ها
شاید این تقصیر من است که
در مرامم نیست فراموش کردن آدم ها
با همه ی این ها فقط کمی خسته ام شاید هم دل شکسته ام
این لحظات هم می گذرد
و می ماند باز
من و آدم ها
خسته از تقویم دلم
از آدم ها
خسته از فصل های زیادی که می آید و می رود
و بعد فقط برای من می شود بخش خاطره ها
سال ها می گذرد و هیچ کس به یادش حتی مرا نمی آورد
آن وقت هر کدام آن روزها مرا تا عمق جنون می برد شب ها
شاید این تقصیر من است که
در مرامم نیست فراموش کردن آدم ها
با همه ی این ها فقط کمی خسته ام شاید هم دل شکسته ام
این لحظات هم می گذرد
و می ماند باز
من و آدم ها