ஜ۩۩ஜ ChAtRo0m V£r$!0N 138(2) ஜ۩۩ஜ

[ღ ற£ђЯᏙVЄђ ღ]

امیر *-*

مارمـولکی هستی واس خـودت ! :|

اینطوری دوباره میخوای ی شایعـه دیـگه بسـآزی و بـ*ـرینی تـوش =| !

من زرنگ تر از این حرفام ! -_-

همین ظهر با امیر حرف زدیم !

مهرزاد:|:|؟؟؟

رضی :|


مگه خودت تو گفتو نبودی بیشور ؟ :||||||||

منظورم همونه -_- عـعععععع -___-

که پس اینطور:|
مهرزاد همون امیره.....-_-
دیروز خوب حال شوهرتو گرفتم:|
بش گفتم شماره زنتو می خوای=)))))؟
گفت دست تو چیکار میکنه:|(بدبخت فکر کرد من واقعا شمارتو دارم:V)
بعد بش گفتم کیه که شماره زن شما رو نداشته باشه:|

شانس اوردی مخاطب این کارت من نبودم *-* !!

---

نـع کی گفته این چرندیات رآ ؟ :|

من همین صُب با امیر حرف زدم :|

امیر *-*

مارمـولکی هستی واس خـودت ! :|

اینطوری دوباره میخوای ی شایعـه دیـگه بسـآزی و بـ*ـرینی تـوش =| !

من زرنگ تر از این حرفام ! -_-

همین ظهر با امیر حرف زدیم !

مرضی عادت کردی تو حرفات هی تیکه بندازی ؟؟•_•

من حوصله ی شوخی ندارم خود امیر گف .. مگ مرض دارم خو‌ ..
این بشر چقد از خود راضی شدع *-* ..

من سَر تآ پا تیکم ! ^-^ *

امیر چی گُف دقیقاََ !؟ :|

اینو .. {دعوا با اون مرضی !! رو مخمم رف :|| میگه تقصیر تو ا مهری رو ب من ترجیح دادی . . .}

اولش گف چون بت اخطار دادع باش قهری *-* !!