امتیاز موضوع:
  • 5 رأی - میانگین امتیازات: 4.2
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ஜ۩۩ஜ ChAtRo0m V£r$!0N 138(2) ஜ۩۩ஜ

:| ؟

رضا کم اشک منو درنیاورده آ ..

فرزام و رضا هرکاری دلشون خواست کردن ..

فقد کاش الان فرزام بود بت میگُفت داشتم میشاشیدم تو خودم ..

رضا منو تحدید میکرد که رمزمو بدم .. فرزام میگفت اگه رمزمو تغیر بدم هکم میکنه و کاری میکنه بیچاره بشم ..

فاطمه .. مُطمئن باش اگه تو اون موقع اون حرفو نمیزدی من میرفتم ب رضا چیزی میگُفتم !

با این حرفت معلوم شُد هنو منو نمیشناسی !

ولی بدون .. ی روزی میشه .. ول کن

همه ی این کارا جنبه شوخی داشت فاطمه ..

ببخشید که اینا از حد خودشون گُذشتن !

من اگه لوس باشم .. من اگه بی جنبه باشم .. آخرش این حرفارو ب دوستام نمیزدم
  Do ɴoт dαre тo ѕтop мe jυѕт ιɴ cαѕe ѕoмeoɴe ѕтopped мe ஜ۩۩ஜ ChAtRo0m V£r$!0N 138(2) ஜ۩۩ஜ
 سپاس شده توسط Dɪʀᴇᴄᴛɪᴏɴᴇʀ~Gɪʀʟ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: ஜ۩۩ஜ ChAtRo0m V£r$!0N 138(2) ஜ۩۩ஜ - Ƒαкє ѕмιƖє - 08-06-2014، 18:35


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: