بابام رفت بیرون اشغالا رو بزاره سر کوچه ..
بعد از 1دقیقه صدای در خونه اومد ..
فک کردم بابامه ..
منم رفتم درو باز کنم ..
حالا چی پوشیده بودم ؟!
شورتک و تاپی که محتویات زیرین معلوم بود ..
درو که باز کردم دیدم پسر واحد روبرویی مونه ..
ظرف نزری مونو اورده O_O
جیغ کشیدم پسره ریـ*ـ تو خودش ..
درو بستم :|
من چقدر عــ*ــن شانسم -_-
بآی !!
بعد از 1دقیقه صدای در خونه اومد ..
فک کردم بابامه ..
منم رفتم درو باز کنم ..
حالا چی پوشیده بودم ؟!
شورتک و تاپی که محتویات زیرین معلوم بود ..
درو که باز کردم دیدم پسر واحد روبرویی مونه ..
ظرف نزری مونو اورده O_O
جیغ کشیدم پسره ریـ*ـ تو خودش ..
درو بستم :|
من چقدر عــ*ــن شانسم -_-
بآی !!