26-06-2014، 16:53
کلاغی بالای درخت بلوط
پیتزايي میزد.
روباهی گفت: آوازی بخوان فیض ببریم؟
کلاغ پیتزا به زیر بغل زد و گفت: عوضی اون روزی که پنیرو بردی من سوم بودم
الان لیسانسم! روباه
گفت واسه همینه پرات ریخته؟ کلاغ پر باز کرد که نگاه کنه پیتزا افتاد . روباه گفت روزی که پنیرتو بردم طلبگی میخوندم الان آخوندم عزیزم!
پیتزايي میزد.
روباهی گفت: آوازی بخوان فیض ببریم؟
کلاغ پیتزا به زیر بغل زد و گفت: عوضی اون روزی که پنیرو بردی من سوم بودم
الان لیسانسم! روباه
گفت واسه همینه پرات ریخته؟ کلاغ پر باز کرد که نگاه کنه پیتزا افتاد . روباه گفت روزی که پنیرتو بردم طلبگی میخوندم الان آخوندم عزیزم!