امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یک داستان کوتاه از رضاشاه پهلوی

#23
نقل قول: محمدرضا شاه هم اواخر حکومتش از انگلیسیها جدا شده بود.
محمد رضا که از اول از انگلیسی ها جدا بود وبه امریکا پیوست اما اواخر حکومتش جلوی امریکا کمی قد علم کرده بود ونفت رو برای صادرات وفروش به امریکا گرون کرد.
که امریکا هم به کشورش راهش نداد.
الآنهم معلوم نیست قضیه نفت وصادراتش چجوریه؟؟هیچ خبری نیست!
نقل قول: یه جمله خیلی معروف که از محمدرضا شاه به یاد مونده اینه که گفت دیگه دوران چشم سبزها به پایان رسیده
شنیدمش
وبعدش میگه دوران چشم آبی ها(مردمان آریایی) آمده...

محمدرضا این عقاید ناسیونالیسمی رو در ایران ترویج داد(همانند جشن های 2500 ساله و...) وضد نئو نازی هاهم کاری نمی کرد.


نقل قول: برای به یاد آوردن خدمات رضاشاه همین بس که بهتون پیشنهاد می کنم یه بار از جاده هراز گذر کنید.اونوقت میبینید که از راه آهن و تونلهای زمان رضاشاه هنوز هم داره اتفاده میشه
درود برشما.
جاده سازی در اون ناحیه ناهموار غیز ممکن بود اما رضاشاه این کار رو انجام داد.

که امروزه هیچ کدام ساخته نشدند و شاهد جاده ها وپل های بی کیفیت هستیم.
حتی ترمیم جاده ها نیز امروزه انجام نمی شود.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
"دختر و افسر مرزی"

یک داستان کوتاه از رضاشاه پهلوی
((...زنده باد صلح بین المللی,مرگ بر جنگ افروزان...))
استالین_آخرین سخنرانی سال 1952
عضو گروه تاریخ انجمن
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: یک داستان کوتاه از رضاشاه پهلوی - ☭Nicola☭ - 09-08-2012، 12:40


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان