دموکراسی شوروی

[در جستجوی حقیقت]

البته نوجوانان می توانستند به تحصیل بپردازند ویا در مسابقات ورزشی وعرصه های دیگر فعالیت کنند.مثلا یک نوجوان در لنینگراد بود که در شطرنج مقام اورده بود ومدال داشت...
که این امکانات در زمان استالین بوجود آمد وزمان تزار مردم بدبخت روسیه حتی نمی توانستند در مسابقات ورزشی شرکت کنند وهیچ عرصه ای برای شرکت مردم نبود وفعالیت ها مختص اشراف بود.حتی تئاتر.

ببنید اگر چنین امکاناتی در یک کشوری نباشد سرافکندگی برای آن کشور است ولی وجود اش مایه مباهات نیست چون وظیفه یک سردمدار است که چنین امکاناتی برای کشورش به ارمغان بیاورد

وضعشون که مشکلی نداشت.در دوره لنین واستالین هم از کمونیست عقب نشینی نکرد.
حتما عینا که نمی بایست دستورات مارکس اجرا می شد.برخی موارد مطابق قرن جدید وشرایط جدید جایگزین وتغییر داده میشد.
فقط استالین ولنین موضوعاتی جدید را به حزب اضافه کردند یا مبناهایی رو حذف کردند که لطمه ای به اصل حزب نزد ولی آسیب های حزب از زمان خروشچف بوجود آمد.

اتفاقا نخستین انحرافات از مارکسیسم در نخستین کنگره انقلابیون روسیه قبل از پیروزی انقلاب اکتبر به وجود آمده
بستگی دارد که چگونه فکر کنیم
انحراف یا تغییر؟

صدی نود درصد کارشناسان بر این عقیده اند که این تغییرات در واقع نه یک تغییر بلکه در واقع یک تحریف و انحراف به شمار می رود
حقیقتا آنچه که مارکس گفت و نوشت با آنچه که بعدها در شوروی روی داد زمین و آسمان باهم تفاوت داشت
همه بر این عقیده ایم که حقیقتا آزادی بیان و آزادی قلم در شوروی وجود نداشت جالب است بدانید که دقیقا مارکس بر آزادی قلم و عقیده و بیان تاکید کرده بود
یا در مورد کمون های 5 گانه و یا حتی در مورد اصول 4 گانه اساسی مکتب

حتی در داخل این مکتب گرایشات گوناگون هیچ کدام با یکدیگر درست در نمی آمدند

شاید برای درک بهتر این موضوع بهتر باشد که روند تغییرات داخل حزب را مطالعه کرد
روندی که چگونه پیروان کارل مارکس زمانی مارکسیست خوانده می شدند و چه روندی را طی کردند و به نام کمونیست رسیدند