23-07-2014، 20:53
من میخواستم این تاپیک رو بزنم
>_<
بله .. روز 23 جولای ساعت هشت ..
بوی بندی که منو شاد کرد و خندوند (:
بهم امید دادن .. با حرفا و کاراشون ..
باعث شد دوستای خوبی پیدا کنم ..
چقد واس لـری حرص خوردم :|
هع .. وقتی فهمیدم لویی دیگه دخترای هویج خور رو دوس نداره و هویج به طرفدارای فیک وان دی میگن مث شکست عشقی بود ._.
چقد خوب بود ..
بزرگ شدم کم کم ._. عشق و علاقم به وان دی کم شد ..
کم رنگ و کم رنگ ._.
الان دیگه ازشون بدم اومده V:
خلاص ._____________.

بله .. روز 23 جولای ساعت هشت ..
بوی بندی که منو شاد کرد و خندوند (:
بهم امید دادن .. با حرفا و کاراشون ..
باعث شد دوستای خوبی پیدا کنم ..
چقد واس لـری حرص خوردم :|
هع .. وقتی فهمیدم لویی دیگه دخترای هویج خور رو دوس نداره و هویج به طرفدارای فیک وان دی میگن مث شکست عشقی بود ._.
چقد خوب بود ..
بزرگ شدم کم کم ._. عشق و علاقم به وان دی کم شد ..
کم رنگ و کم رنگ ._.
الان دیگه ازشون بدم اومده V:
خلاص ._____________.