امتیاز موضوع:
  • 6 رأی - میانگین امتیازات: 3.5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گـُـفـتـُـــگـوےِ آزاد 【180】

آیسان جون من شوخی کردی؟

پریا جدی گرفته بود آیسان ازدواجو....امیررضا هم سکته کرد به گفته ی خودش



مامانی قرار بود منو امیررضا* با هم ازدواج کنیم....
جالبه نه من راضی بودم نه آقا امیررضا
بقیه هم مثه عرفان جو الکی میدادن.......هی مو امیررضا رو تحریک می کردن.که منو امیررضا پیروز شدیم و هرگز تحریک نشدیم.......
LIFE is a LiaR GaMe......SoooOOoO.......NEveR TruSt enYOne Angel
 سپاس شده توسط -м α є ∂ є-
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: گـُـفـتـُـــگـوےِ آزاد 【180】 - الیکا0 - 25-07-2014، 23:27


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان