اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] count(): Parameter must be an array or an object that implements Countable - Line: 865 - File: showthread.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/showthread.php 865 errorHandler->error




 


امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

عشق بی پایان از دست ندید

#1
اگه این نوشته زیباست سپاس بده
یه اتاق باشه ..... گرم گرم .... روشن روشن



تو باشی منم باشم
کف اتاق سنگ باشه.. سنگ سفید..تو منو بغل کردی که نترسم
که سردم نشه نلرزم
می دونی ؟



تو منو بغل کردی طوری که تکیه دادی به دیوار
پاهاتم دراز کردی...منم اومدم نشستم جلوت
بهت تکیه دادم
دو تا دستاتو دور من حلقه کردی
بهت میگم چشماتو می بندی؟...می گی : آره
چشماتو می بندی
بهت می گم : قصه می گی تو گوشم ؟
می گی : آره
و شروع می کنی به قصه گفتن تو گوشم
آروم آروم.......قصه می گی
یک عالمه قصه بلندو طولانی که هیچ وقت تموم نمی شه



می دونی ؟



می خوام رگمو بزنم



چون دست چپ...یه حرکت سریع.. یه جمله ی عمیق بلدی ؟



نه وای !!! تو که نمی بینی



و نمی دونی که می خوام رگمو بزنم



تو چشماتو بستی نمی بینی .....


من تیغ و از جیبم در میارم.... نمی بینی که سریع می برم
نمی بینی که خون فواره می کنه... روی سنگ های سفید و
نمی بینی که دستم می سوزه
من لبمو گاز می گیرم که نگم : آخ
که تو چشماتو باز نکنی و منو نبینی
تو داری قصه می گی و هیچ چیز رو نمی بینی
من دارم دستمو نگاه میکنم
دست چپمو.....خون ازش میاد
می دو نی ؟
دستمو می ذارم رو زانوهام
خون از روی زانوهام می ریزه کف سنگها
مسیرش قشنگه.....حیف که چشمات بسته است
نمی بینی .....
تو بغلم کردی نمی بینی که سردم شده
محکمتر بغلم می کنی تا گرمم شه
می بینی که نا منظم نفس می کشم
تو دلت می گی آخی............
نفسم گرفت.. می بینی ولی محکم تر بغلم می کنی
سردتر می شم ...می بینی که دیگه نفس نمی کشم
چشماتو باز می کنی و می بینی من مردم .. می دونی ؟
می ترسم خودمو بکشم
از سرد شدن... از این هایی که مردن... از خون دیدن
ولی وقتی بغلم کردی دیگه نترسیدم
مردن خوب بود
آروم آروم ...در کناره تو ... و در آغوشه تو ...
گریه نکن
من دیگه نیستم که ببوسمت.....بگم خوشکل شدی
تو خیلی گریه می کنی
دلم می شکنه ... دلم نا زکه... نشکونش
باشه ؟
من مردم ولی تو باورت نمی شه
تکونم می دی که بیدار شم
فکر می کنی مثل همیشه قصه گفتی و من خوابیدم
می بینی نفس نمی کشم ....ولی بازم باور نمی کنی
اونقدر محکم بغلم می کنی که گرمم شه... اما فایده نداره
من مر دم ... ولی برای تو زنده ام
پس هر شب به این باغ بیا .... ولی گریه نکن
می خوام یه چیزی بهت بگم می دونی ؟

دوستت دارم
عشق بی پایان از دست ندید عشق بی پایان از دست ندید
پاسخ
 سپاس شده توسط Kami.N ، mahsa_joon ، Mrs f.a.t.e.m.e.h ، my love girl ، فرشته ي كوچولو ، حانی ، any body ، Magical Girl ، ✘Nina✘ ، Atoosa2012 ، @Faranak ، ترانه2012 ، دلشکسته ، هاناجون ، Mason ، امیر2 ، jolia ، ...asall... ، sweet love ، azary ، ÐeaÐ GiЯl ، *nadia*horan* ، alone hasti
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
عشق بی پایان از دست ندید - poriya 02 - 14-08-2012، 12:58
RE: عشق بی پایان - ✘Nina✘ - 15-08-2012، 12:32

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  بنام عشق بی پایان......

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان