دوستان شعر در سبک ترجیع بنده و قسمت اول ...
شکست عشقی از زبان یک مرد و قسمت از زبان یک زن است !
می زنم از تو ، هرشب رگ هایم را
مرور می کنم قبل از خواب مرگ هایم را
خالی میکنم شیشه مشروب را در شب
افسردگی و درد و خودارضایی اغلب
بوسیدنت در رویای من شیرینی نداشته
عشق ، بیماری بود که در قلبم ایمانی نذاشته
و تو که با چشمانت مرا مست کردی
آلتم را با تنت کمی نیست کردی
ته سیگاری که ، مانده در جا سیگاری
در تخت ، گریه و داد و شب ادراری
رفتی و من مُسکن ها را از بَر کردم
رفتی و من چشمانم را خیس و تَر کردم
رفتی و من خوابم را شریک شدم با هر کس و ناکس
س ک س را کردم با او و او با من بلعکس
صبح ، تنها روی تختی پر از خون
دل درد هایی هفت روزه پر از جنون
عُقده آغوش گرم و مردانه ایی
دلسرد از دیدن خود در آینه ایی
باور کن ، رفتی من از خدا هم نترسیدم
معشوقه ام بدی در هر بوسه و هر دم
زشتی های دنیا هم خوبی ها را زشت کردند
من ماندم ،بی روح و بی اسم و بی پسوند
رفتی و من مُسکن ها را از بَر کردم
رفتی و من چشمانم را خیس و تَر کردم
رفتی و من خوابم را شریک شدم با هر کس و ناکس
س ک س را کردم با او و او با من بلعکس
سروش . . .
شکست عشقی از زبان یک مرد و قسمت از زبان یک زن است !
می زنم از تو ، هرشب رگ هایم را
مرور می کنم قبل از خواب مرگ هایم را
خالی میکنم شیشه مشروب را در شب
افسردگی و درد و خودارضایی اغلب
بوسیدنت در رویای من شیرینی نداشته
عشق ، بیماری بود که در قلبم ایمانی نذاشته
و تو که با چشمانت مرا مست کردی
آلتم را با تنت کمی نیست کردی
ته سیگاری که ، مانده در جا سیگاری
در تخت ، گریه و داد و شب ادراری
رفتی و من مُسکن ها را از بَر کردم
رفتی و من چشمانم را خیس و تَر کردم
رفتی و من خوابم را شریک شدم با هر کس و ناکس
س ک س را کردم با او و او با من بلعکس
صبح ، تنها روی تختی پر از خون
دل درد هایی هفت روزه پر از جنون
عُقده آغوش گرم و مردانه ایی
دلسرد از دیدن خود در آینه ایی
باور کن ، رفتی من از خدا هم نترسیدم
معشوقه ام بدی در هر بوسه و هر دم
زشتی های دنیا هم خوبی ها را زشت کردند
من ماندم ،بی روح و بی اسم و بی پسوند
رفتی و من مُسکن ها را از بَر کردم
رفتی و من چشمانم را خیس و تَر کردم
رفتی و من خوابم را شریک شدم با هر کس و ناکس
س ک س را کردم با او و او با من بلعکس
سروش . . .