تو از یک راه رفته ای اما دل من …
هزار راه می رود برایت
.
.
.
سرگیجه بهانه بود
میخواستم با تمام وجودم احساس کنم تکیه گاهمی !
.
.
.
خیلی دلتنگتم ، اما …
نمیدانم “خیلی” را چگونه بنویسم که “خیلی” دیده شود
.
.
.
مرا در آغوشت بفشار
بگذار دل ضعفه بگیرم
از این همه عاشقانه های محکم ِ تو . . .
.
.
.
به سلامتی اونی که وقتی میدونه رو چیزی حساسی یا از کاری بدت میاد
حواسش هست که ناراحتت نکنه !
.
.
.
دلم از درد دنیا تنگ تنگ است
چرا درها به رویم سنگ سنگ است
در این دنیا ندیدم روز خوبی
چقدر رفتن از این دنیا قشنگ است
.
.
.
کاش میدانستم چطور به صبح برسانم
تمام شب هایی را که با رفتنت یلدا شدند
.
.
.
نه کسی منتظر است …
نه کسی چشم به راه …
نه خیال گذر از کوچه ی ما دارد ماه
وقتی از عشق نصیبی نبری غیر از آه
.
.
.
قسمت نشد دستشو بگیرم
اما اون روزای آخر خوب مچشو گرفتم !
.
.
.
کاش باورت نشود
چقدر دوستت دارم
تا تمام عمر آن را به تو ثابت کنم…!
.
.
.
زن نیستم اگر زنانه پای عشقم نایستم
از قبیله زلیخا آمده ام
آنقدر عشقت را جار می زنم تا خدا برایم کف بزند
مردانه دوستم داری ؟
.
.
.
هر دو خالی بودند
سر من از عقل
که تو را دوست داشت !
قلب تو از عشق
که مرا دوست نداشت !
.
.
.
من ، مسئله ای ساده هستم ، حل می شوم …
روزی در آغوشت !
هزار راه می رود برایت
.
.
.
سرگیجه بهانه بود
میخواستم با تمام وجودم احساس کنم تکیه گاهمی !
.
.
.
خیلی دلتنگتم ، اما …
نمیدانم “خیلی” را چگونه بنویسم که “خیلی” دیده شود
.
.
.
مرا در آغوشت بفشار
بگذار دل ضعفه بگیرم
از این همه عاشقانه های محکم ِ تو . . .
.
.
.
به سلامتی اونی که وقتی میدونه رو چیزی حساسی یا از کاری بدت میاد
حواسش هست که ناراحتت نکنه !
.
.
.
دلم از درد دنیا تنگ تنگ است
چرا درها به رویم سنگ سنگ است
در این دنیا ندیدم روز خوبی
چقدر رفتن از این دنیا قشنگ است
.
.
.
کاش میدانستم چطور به صبح برسانم
تمام شب هایی را که با رفتنت یلدا شدند
.
.
.
نه کسی منتظر است …
نه کسی چشم به راه …
نه خیال گذر از کوچه ی ما دارد ماه
وقتی از عشق نصیبی نبری غیر از آه
.
.
.
قسمت نشد دستشو بگیرم
اما اون روزای آخر خوب مچشو گرفتم !
.
.
.
کاش باورت نشود
چقدر دوستت دارم
تا تمام عمر آن را به تو ثابت کنم…!
.
.
.
زن نیستم اگر زنانه پای عشقم نایستم
از قبیله زلیخا آمده ام
آنقدر عشقت را جار می زنم تا خدا برایم کف بزند
مردانه دوستم داری ؟
.
.
.
هر دو خالی بودند
سر من از عقل
که تو را دوست داشت !
قلب تو از عشق
که مرا دوست نداشت !
.
.
.
من ، مسئله ای ساده هستم ، حل می شوم …
روزی در آغوشت !