11-08-2014، 11:35
زنگ تفریح بود دوستمم تشنه هر چیم به معلم گفت اجازه خروج نداد خلاصه رفتیم بیرون اینم دست منو گرفت دویید سمت آب خوری کلی آب خورد آخر کار به منم گفت آب بخور تا بریم منم با کمال خوشرویی و با لبخند ملیح فرمودم آبم نمیاد!هیچی اونم تا اخر سال برام دست گرفت هیچی دیگه انقد خندیدیم
