12-08-2014، 12:04
به دريا ميزنم شايد به سوي ساحلي ديگر
مگر آسان نمايد مشكلم را مشكلي ديگر
من از روزي كه دل بستم به چشمان تو مي ديدم
كه چشمان تو مي افتند دنبال دلي ديگر
به هر كس دل ببندم بعد از اين خود نيز مي دانم
به جز اندوه دل كندن ندار حاصلي ديگر
من از آغاز در خاكم نمي از عشق مي بينم
مرا مي ساختند اي كاش،از آب و گلي ديگر
طوافم لحظه ي ديدار چشمان تو باطل شد
من اما همچنان در فكر دور باطلي ديگر
به دنبال كسي جامانده از پرواز مي گردم
مگر بيدار سازد غافلي را،غافلي ديگر
مگر آسان نمايد مشكلم را مشكلي ديگر
من از روزي كه دل بستم به چشمان تو مي ديدم
كه چشمان تو مي افتند دنبال دلي ديگر
به هر كس دل ببندم بعد از اين خود نيز مي دانم
به جز اندوه دل كندن ندار حاصلي ديگر
من از آغاز در خاكم نمي از عشق مي بينم
مرا مي ساختند اي كاش،از آب و گلي ديگر
طوافم لحظه ي ديدار چشمان تو باطل شد
من اما همچنان در فكر دور باطلي ديگر
به دنبال كسي جامانده از پرواز مي گردم
مگر بيدار سازد غافلي را،غافلي ديگر