یه جک میگــَم بخندین ^ـ^*!
دوتــآ دختـر نشسته بودن واسه هم حرف میزدن،یکی شون به اون یکی گف من اون قدر لاغر بودم هرچی میرفتم حموم مامانم سره سوراخه حمامو با چیزی میبست که نیوفتم توش.ـــ.*!
اون یکی هم گفت این که چیزی نیس من یه بار یه آلبالو خوردم هسته شو قورت دادم همه فک میکردن حاملم .ـــــ.*!
دوتــآ دختـر نشسته بودن واسه هم حرف میزدن،یکی شون به اون یکی گف من اون قدر لاغر بودم هرچی میرفتم حموم مامانم سره سوراخه حمامو با چیزی میبست که نیوفتم توش.ـــ.*!
اون یکی هم گفت این که چیزی نیس من یه بار یه آلبالو خوردم هسته شو قورت دادم همه فک میکردن حاملم .ـــــ.*!