گفـتـگـوی آزاد [205]

[ըoφsիīkα]

Šłm ._.*

ببـخشــید -_-

بــا من قهــر نبـاش -_-

عصـبـانی بودمـ -_-

ولی توامـ کـار خوبی نکـردی -_-

تو -_-*

رفتی یکیو آوردی تو گروپ

ک فقط با تو حرف بزنه

ب مام همش بگه داغونه و خز

تازه طرفداریم ازش میکنی

از مام طلب داری ک چرا ب اون دختره ی *** احترام نمیزاریم -_-*

تازه همش اینوایتش میکنی

آخرم دختره نمیاد فقط لیست دعوتیامونو نجس میکنی

من هنو پای حرفام هستم -_-*

تــو کـه لفـت دادی اون دوبـاره اومـد -_-

اون فقطـ بـا من حرف نمیزنـه |:

بـا تینــا دعواش شــد -_- اونـا داشـتن دعـوا میکردن من گفـتمـ تو چرا دخـالت کــردی

وگــرنه بـه تو که چیزی نگفـت ، چـندتــا آدمـ ریخـتین سـرش هی دعـوا را انداخــتین

اونمــ خــب اینجـوری میگـه وگرنه مرض نــداره کــه |:

بعــد کــه رفـــته فشـای چی و چی داریـد بهـش میــدید -_- خــب دوســت صمیمیمـه بـه منمـ بـر میخوره بـه دوسـتمــ بگــن جــ *دـه

وگــرنه همتــون دوسـتامید !

دختره محل سگ هیشکیو نمیزاره فک میکنه چ الهه زیباییه -_-*

اونوخ انتظار داری نازش کنیم !؟!

تو کور بودی ندیدی چ فوشایی بمون داد

انتظار داری بگیم اشکال نداره !؟!

چون تو دوسته نوشیکایی بت چیزی نمیگیم !؟!

هع ! -_-*

چــه ربطـی بـه زیبـایی دارـه اینکـه اخلاق طـرف چجــوریــه |: بعــدشمــ گفـتمــ که ... اومـــد حــرف زد بـا بچــه هــا

فقــط بــا تینــا هی فش میــدن -_-

نیکـی اون حــدالقـل فش بــد نداد

بـه خــاطـر مــن بعـدش کـه رفــت میتونسـتید هیچی نگیـد .ــ.

اون تنهــا بود شمـاها 3 نفــر ، مـن تــا وقتی اون بــود یـه کلمــه به هیچ کدومــتون هیچی نگفـتمـــ ، اون رفــت گفتـمــ

بعــد تــو بــا من دعــوا داری ...