_گـفتگـوی آزاد 212 _

[Ƒαкє ѕмιƖє]

باید توضیح بدی موضوعشووووو

نیگا صحنه این شکلیه ..

ی دُختره دستشو از ماشین آورده بیرون و داره هوا میخوره یهو ی پسره در رو باز میکُنه میاد تو ماشین ..

دختره میگه عع آشغال ترسیدم تو اینجا چیکا میکنی ؟ پسره با ی شاخه گُل میگه میخوام سوپرایزش کنم .. دختره میگه این تحفه هم سوپرایز کردن داره ؟

پسره میگه عع خو دوسش دارم [ پسره میره قایم میشه ]

بعد اون یکی دختره رو نشون میده تُ مغازه که داره از دست ی پسره ی چیزی میگیره و پسره داره باهاش شوخی میکُنه .. دوست دختره ینی همونکه تو ماشین بود ی نیگا ب دُختره و ی نیگا ب پسره میکُنه

بعد ک اون دُختره ک تُ مغازه بود داشت برمیگشت تو ماشین ی ماشین سانتافه میاد میگه تولدت مبارکههه هپی برت دی تو یو :|||||

بعد دختره میگه وایی مجتبیییی فکرشو نمیکردم و اینجور چرت و پرتا .. بعد دوست دختره وقتی میبینه دستشو میزاره رو چشش ب صورت تاسف .. پسره هم ک پشت ماشین قایم شده بود هم تعجب میکُنه

بعد دُختره میاد تُ ماشین و میگه ببین نرگس چی دارم براتتت .. بعد کادو هایی ک از پسرا گرفته بود رو نشون میده ..

بعد دختره از یکیشون دسته گسل رز گرفته بود و ب نرگس میگه تا حالا اینقد گُل ی جا دیده بودی ؟

بعد پرت میکُنه صندلی پُشت پسره گُلارو میبینه بعد ب شاخه گسل خودش نیگا میکُنه ..

ماشین ک راه میوفته .. پسره یهو خودشو ب دُختره نشون میده و ماشین ک تو حرکت بود سریع تُرمُز میکنه


فهمیدی ؟ :|

---

من میرم هر چی آزرا تو مشهد هست رو آتیش میزنم ._.

خز و خیلا .. :|

جمع کنید بابا با این فیلماتون ..

ریدید ب هر چی فیلمه :|

خیلی دلت هم بخواد :||||

رزی من دیگه بهتون فیلم نشون نمیدم -_-