7- آدرنالین
ترانه سرا : علی عبدالرضایی
آهنگساز و تنظیم کننده : مجید کاظمی
بی تو مثل یه پنکه آویزونم ، آویزونم بی تو
دور خودم که نمی دونم کجاست ، هیرونم بی تو
بی تو دلم برات مثل متروی تهرون تنگه
تنگه ، تهرون تنگه بی تو
دوباره بوی تنت واسه دل دوا شده
دلم برات فداتشم ، فدا شده
نمیگم سفر نکن ، پشت به آغوشم نکن
به خدا هر چی دلت می خواد بکن ، فقط فراموشم نکن
تو به قدر تو که حق داری ، پا رو دلم بذاری
می تونی هرجا دلت می خواد بری ، ولی فقط یک نفری
تو این شهر همه اردو زدن ، توی رگ هم
بذار اینجا بتمرگم ، بذار اینجا بتمرگم
من اگه بخوام برم شهرمو با خود می برم
بتونم ترک تن تو می کنم ، ترک وطن نمی کنم
___
7- بازنده
ترانه سرا : علی عبدالرضایی
آهنگساز و تنظیم کننده : مجید کاظمی
آن ها که در برابر تو ، دست بسته اند
دل ها شکسته اند ، که در گـِل نشسته اند
حالا که عشق ، اهل قفس را نجات داد
وقتی نصیب پَر شده و از بند رسته اند
بازنده ام ، ولی تو شکستم نداده ایی
دارم دلی ، که بیشتر آن را شکسته اند
تنها تو مانده ایی که قفس برگزیده ایی
تنها ترین شدی ، همه از تو گسسته اند
دیوانگی ، که پرده دریدن نمی کند
در خانه ایی ، که پنجره ها وابسته اند
بازنده ام ، ولی تو شکستم نداده ایی
دارم دلی که بیشتر آن را شکسته اند
ترانه سرا : علی عبدالرضایی
آهنگساز و تنظیم کننده : مجید کاظمی
بی تو مثل یه پنکه آویزونم ، آویزونم بی تو
دور خودم که نمی دونم کجاست ، هیرونم بی تو
بی تو دلم برات مثل متروی تهرون تنگه
تنگه ، تهرون تنگه بی تو
دوباره بوی تنت واسه دل دوا شده
دلم برات فداتشم ، فدا شده
نمیگم سفر نکن ، پشت به آغوشم نکن
به خدا هر چی دلت می خواد بکن ، فقط فراموشم نکن
تو به قدر تو که حق داری ، پا رو دلم بذاری
می تونی هرجا دلت می خواد بری ، ولی فقط یک نفری
تو این شهر همه اردو زدن ، توی رگ هم
بذار اینجا بتمرگم ، بذار اینجا بتمرگم
من اگه بخوام برم شهرمو با خود می برم
بتونم ترک تن تو می کنم ، ترک وطن نمی کنم
___
7- بازنده
ترانه سرا : علی عبدالرضایی
آهنگساز و تنظیم کننده : مجید کاظمی
آن ها که در برابر تو ، دست بسته اند
دل ها شکسته اند ، که در گـِل نشسته اند
حالا که عشق ، اهل قفس را نجات داد
وقتی نصیب پَر شده و از بند رسته اند
بازنده ام ، ولی تو شکستم نداده ایی
دارم دلی ، که بیشتر آن را شکسته اند
تنها تو مانده ایی که قفس برگزیده ایی
تنها ترین شدی ، همه از تو گسسته اند
دیوانگی ، که پرده دریدن نمی کند
در خانه ایی ، که پنجره ها وابسته اند
بازنده ام ، ولی تو شکستم نداده ایی
دارم دلی که بیشتر آن را شکسته اند