26-08-2012، 19:28
فلانی عاشق شده بود ولی به عشقش نرسیده بود یه روز به دیوار تکیه داده بود به خدا می گفت یا بکوشم یا منو به عشقم برسون همون لحضه دیوار شروع کرد به ریختن فلانی فرار کرد بعد گفت نیگا واسی کشتن چه زرنگه.
|
لطیفه جدید،جوک،جک،باحال،خنده دار،طنز |
|
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه) | |||||||
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|