سهراب گفتی...
سهراب گفتی : چشمها را باید شست ...... شستم ولی !.........۰
گفتی : جور دیگر باید دید ....... دیدم ولی !..............۰
گفتی زیر باران باید رفت ........ رفتم ولی !.............۰
او نه چشمهای خیس و شسته ام را ...۰
نه نگاه دیگرم را ...۰
هیچ کدام را ندید !!!!۰
فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و
گفت : " دیوانه باران ندیده "
بغلم كن...
بغلم کن عشق خوبم بذار حس کنم تنتو...
از حرارتت بمیرم بگیرم عطر تنتو...
واسه من آغوش گرمت تنها جای امن دنیاست...
ساز آشنای قلبت خوشترین آهنگ دنیاست...
منو که بغل بگیری گم میشم تو شهر رویا...
بند میاد نفس تو سینم مثل مجنون پیش لیلا...
به تو شفاف و برهنه دل سپردم بی محابا...
بغلم کن تا نمیرم بی تو، تو دستای سرما...
مثل دامن فرشته شب ما قدیس و پاکه...
حتی ماه به حرمت ما، عاشقونه تر می تابه...
بغلم کن عشق خوبم بذار آرامش بگیرم...
سر بذارم روی شونت با نفسهات خو بگیرم...
جز سرانگشتهای گرمت تن من عشقی ندیده...
دست بكش رو گونه ی من٬ منو خواب كن تا سپیده...
پشيمان ميشوی ...
كردي آهنگ سفر اما پشيمان ميشوي
چون به ياد آري پريشانم پريشان ميشوي
گر به خاطر آوري اين اشك جانسوز مرا
آنچه من هستم كنون در عاشقي آن ميشوي
سر به زانو گريه هايم را اگر بيني به خواب
چون سپند از بهر ديدارم شتابان ميشوي
عزم هجران كرده اي شايد فراموشم كني
من كه ميدانم تو هم چون شمع گريان ميشوي
گر خزان عمر ما را بنگري با رفتنت
همچو ابر نوبهاران اشكريزان ميشوي
بشكند پيمانه ي صبرم ولي در چشم خلق
چون دگر خوبان تو هم بشكسته پيمان ميشوي
بينم آنروزي كه چون پروانه بهر سوختن
پاي تا سر آتش و سر تا به پا جان ميشوي
مرغ باغ عشقي و دور از تو جان خواهم سپرد
آنزمان بي همزبان در اين گلستان ميشوي
داغ دل ...
اين منم كه بي تو خيس ميشه چشام
اين منم كه بي تو ماه نيست تو شبام
این منم نباشی غمگینه صدام
مهره سنگینهِ سکوتهِ رو لبام
اونيكه دلش شكسته شد، منم
اونيكه تو راهها خسته شد، منم
اونیکه میمرد واسه صدات،منم
خواست یه شب شبپره شه برات،منم
اونیکه دلم پیشش گیره ،تویی
تو نباشی دلِ دلگیره ،تویی
شب و روز ورد روی لبام ،تویی
دلیل اون همه گریه هام، تویی
حالا نه تو تویی و نه من منم
روزگار سوزوند دل و روح و تنم
باعث سردی تو، اون شد و من
هنوزم اسیر مرداب غمم ...
سهراب گفتی : چشمها را باید شست ...... شستم ولی !.........۰
گفتی : جور دیگر باید دید ....... دیدم ولی !..............۰
گفتی زیر باران باید رفت ........ رفتم ولی !.............۰
او نه چشمهای خیس و شسته ام را ...۰
نه نگاه دیگرم را ...۰
هیچ کدام را ندید !!!!۰
فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و
گفت : " دیوانه باران ندیده "
بغلم كن...
بغلم کن عشق خوبم بذار حس کنم تنتو...
از حرارتت بمیرم بگیرم عطر تنتو...
واسه من آغوش گرمت تنها جای امن دنیاست...
ساز آشنای قلبت خوشترین آهنگ دنیاست...
منو که بغل بگیری گم میشم تو شهر رویا...
بند میاد نفس تو سینم مثل مجنون پیش لیلا...
به تو شفاف و برهنه دل سپردم بی محابا...
بغلم کن تا نمیرم بی تو، تو دستای سرما...
مثل دامن فرشته شب ما قدیس و پاکه...
حتی ماه به حرمت ما، عاشقونه تر می تابه...
بغلم کن عشق خوبم بذار آرامش بگیرم...
سر بذارم روی شونت با نفسهات خو بگیرم...
جز سرانگشتهای گرمت تن من عشقی ندیده...
دست بكش رو گونه ی من٬ منو خواب كن تا سپیده...
پشيمان ميشوی ...
كردي آهنگ سفر اما پشيمان ميشوي
چون به ياد آري پريشانم پريشان ميشوي
گر به خاطر آوري اين اشك جانسوز مرا
آنچه من هستم كنون در عاشقي آن ميشوي
سر به زانو گريه هايم را اگر بيني به خواب
چون سپند از بهر ديدارم شتابان ميشوي
عزم هجران كرده اي شايد فراموشم كني
من كه ميدانم تو هم چون شمع گريان ميشوي
گر خزان عمر ما را بنگري با رفتنت
همچو ابر نوبهاران اشكريزان ميشوي
بشكند پيمانه ي صبرم ولي در چشم خلق
چون دگر خوبان تو هم بشكسته پيمان ميشوي
بينم آنروزي كه چون پروانه بهر سوختن
پاي تا سر آتش و سر تا به پا جان ميشوي
مرغ باغ عشقي و دور از تو جان خواهم سپرد
آنزمان بي همزبان در اين گلستان ميشوي
داغ دل ...
اين منم كه بي تو خيس ميشه چشام
اين منم كه بي تو ماه نيست تو شبام
این منم نباشی غمگینه صدام
مهره سنگینهِ سکوتهِ رو لبام
اونيكه دلش شكسته شد، منم
اونيكه تو راهها خسته شد، منم
اونیکه میمرد واسه صدات،منم
خواست یه شب شبپره شه برات،منم
اونیکه دلم پیشش گیره ،تویی
تو نباشی دلِ دلگیره ،تویی
شب و روز ورد روی لبام ،تویی
دلیل اون همه گریه هام، تویی
حالا نه تو تویی و نه من منم
روزگار سوزوند دل و روح و تنم
باعث سردی تو، اون شد و من
هنوزم اسیر مرداب غمم ...