18-12-2014، 11:29
(آخرین ویرایش در این ارسال: 18-12-2014، 11:31، توسط Ƒαкє ѕмιƖє.)
تکامل و روان شناسی !
امروز روان شناسی وارد مرزهای جدیدی شده است . نظرات فروید و یونگ و آدلر و بسیاری دیگر بدون شک در پیشبرد روان شناسی موثر بوده است .
ولی بسیاری از نظرات آنان تئوری است .
گاهی می بینیم که عزیزان از آنها بعنوان وحی منزل یاد می کنند. مشکلی که ایجاد می کند ، بصورت نوعی اطلاعات و دانستگی در می آید
و در حافظه جا می گیرد و ما می توانیم با آنها کنفرانس بدهیم ولی هرگز در دگرگونی و تغییر ما تاثیر ندارند.
ما همان که هستیم می مانیم ! تکان هم نمی خوریم . خود این تحلیل ها نیز مشکل زا هم می شوند.
چرا که ما را به دفاع از آنها وا می دارند. درصورتی که خود رانمی بینیم که ذره ای تغییر نکرده ایم . ولی نمی دانیم چطور بصورت وکیل دفاع آن تئوری ها در می آییم .
ولی البته این تئوری ها و دانستگی ها می توانند وسیله تفاخر بشوند.
ما روان شناسی را برای دگرگونی و تغییر می خواهیم . می خواهیم از یک مشت تئوری خشک وانعطاف ناپذیر خارج بشود.
نمی خواهیم حافظه خودرا با آنها پر کنیم . می خواهیم در عملکرد ما تاثیر مثبت و موثر بگذارد.امروزما در کنار روان شناسی
تحلیلی و روانکاوی شناخت درمانی را داریم . رفتار درمانی را داریم . روان شناسی کمال را داریم . ده ها شیوه درمانی دیگر را هم داریم .
با این همه امروز ما تلفیقی داریم از روان شناسی و خودشناسی . دراین تلفیق و آمیختگی است که تاثیر درمانی و به آوری آن صد برابر شده است .
بطور قطع و بزودی با پیشرفت ، روان شناسی ژنتیک و روان شناسی تکاملی ، افق های جدیدتری در برابر ما برای درمان و به زیستی
گشوده می شود. همین روزهاست که از طریق آزمایش خون ، میزان افسردگی ما نیز مشخص بشود. خبرهای دلگرم کننده دیگری را هم بزودی خواهیم شنید.
(:
امروز روان شناسی وارد مرزهای جدیدی شده است . نظرات فروید و یونگ و آدلر و بسیاری دیگر بدون شک در پیشبرد روان شناسی موثر بوده است .
ولی بسیاری از نظرات آنان تئوری است .
گاهی می بینیم که عزیزان از آنها بعنوان وحی منزل یاد می کنند. مشکلی که ایجاد می کند ، بصورت نوعی اطلاعات و دانستگی در می آید
و در حافظه جا می گیرد و ما می توانیم با آنها کنفرانس بدهیم ولی هرگز در دگرگونی و تغییر ما تاثیر ندارند.
ما همان که هستیم می مانیم ! تکان هم نمی خوریم . خود این تحلیل ها نیز مشکل زا هم می شوند.
چرا که ما را به دفاع از آنها وا می دارند. درصورتی که خود رانمی بینیم که ذره ای تغییر نکرده ایم . ولی نمی دانیم چطور بصورت وکیل دفاع آن تئوری ها در می آییم .
ولی البته این تئوری ها و دانستگی ها می توانند وسیله تفاخر بشوند.
ما روان شناسی را برای دگرگونی و تغییر می خواهیم . می خواهیم از یک مشت تئوری خشک وانعطاف ناپذیر خارج بشود.
نمی خواهیم حافظه خودرا با آنها پر کنیم . می خواهیم در عملکرد ما تاثیر مثبت و موثر بگذارد.امروزما در کنار روان شناسی
تحلیلی و روانکاوی شناخت درمانی را داریم . رفتار درمانی را داریم . روان شناسی کمال را داریم . ده ها شیوه درمانی دیگر را هم داریم .
با این همه امروز ما تلفیقی داریم از روان شناسی و خودشناسی . دراین تلفیق و آمیختگی است که تاثیر درمانی و به آوری آن صد برابر شده است .
بطور قطع و بزودی با پیشرفت ، روان شناسی ژنتیک و روان شناسی تکاملی ، افق های جدیدتری در برابر ما برای درمان و به زیستی
گشوده می شود. همین روزهاست که از طریق آزمایش خون ، میزان افسردگی ما نیز مشخص بشود. خبرهای دلگرم کننده دیگری را هم بزودی خواهیم شنید.
(: