10-01-2015، 20:51
دختر گفت : بشمار ...
پسرک چشمانش را بست ...
و شروع کرد به شمردن : یک ... دو ... سه ... چهار ...
دخترک رفت پنهان شود ...
آن طرف تر پسر دیگری را دید که گرگم به هوا بازی میکند ...
برّه شد و با گرگ رفت ...
پسرک قصه هنوز می شمارد ...

اعتراف تلخي است ...
ولي ...
عشقم و آن غريبه به هم مي آيند ...
پسرک چشمانش را بست ...
و شروع کرد به شمردن : یک ... دو ... سه ... چهار ...
دخترک رفت پنهان شود ...
آن طرف تر پسر دیگری را دید که گرگم به هوا بازی میکند ...
برّه شد و با گرگ رفت ...
پسرک قصه هنوز می شمارد ...

اعتراف تلخي است ...
ولي ...
عشقم و آن غريبه به هم مي آيند ...
