و ایستاده مثل مردی ایستاده
مثل شبی که گریه کردی ایستاده
له می کند در زیرپا خود را... مهم نیست
می خواهدت, می خواهدت اما مهم نیست
حس می کند هرگز ترا ... حتما ندیده
در می رود مانندِ مرغی سر بریده
با هرچه دارم - از تو دارم - می ستیزم
دیگر نمی خواهم ترا اصلا عزیزم !
مثل شبی که گریه کردی ایستاده
له می کند در زیرپا خود را... مهم نیست
می خواهدت, می خواهدت اما مهم نیست
حس می کند هرگز ترا ... حتما ندیده
در می رود مانندِ مرغی سر بریده
با هرچه دارم - از تو دارم - می ستیزم
دیگر نمی خواهم ترا اصلا عزیزم !