¢گفتگو آزاد نسخه 227¢

[Brooklyn Baby]

آخه جالبش اینه ، من توی اون پاچه خوار و عَجب مُخاطب نَداشتمـ :/

لامصب هروز دارن خوشگلتر میشن تو این عکس از خودتان!:|

اهورا یا با توعه یا با من

ی چی بگو به مرام ما بخوره:v

:V

ی چی بگو به مرام ما بخوره:v

نه تو نیستی ، خودش فهمید خُدارو شُکر :|

با تو هم باس دعوا بگیرم؟:|
شدید عین دهه هشتادیا-___-
با تو هم دعوا بگیرم میشه 4 تا تو ی روز:V

اِ ، خوب بَرادرِ من تو ، تو ی روز با 4 نَفر دَعوا کِردی :|


این یَنی مُشکل از توئه ، نه من :|

ب این صورت شد-_-
تو ی روم ی دهه هشتادیه اومد چرتو پرت بارم کردم بش چیزی نگفتم محروم شدم از اونجا-_-
اعصاب داشت میپوکید اومدم از سوگند معذرت خواهی کرد چون دیشب گند زده بود
رفت پیش محسن یکم ب هم فوش بدیم بخندیم ولی یهو نمیدونم چرا طور شد زد سیم اخر منم عصبنیت اون دوتا رو اون ب بخت خالی کردم:|
و الان تو-__
:V
فاز نول قاطی کردم

جالب بود :|

_

چیه شیوا ، چیز عَجیبی دیدی ؟ (: