¢گفتگو آزاد نسخه 227¢

[Berserk]

کدوم بالا بالاها ؟ 0.0
منظورتو نمیفهمم حسن |:

شمال رو میگم بابا |:

آهآآآآآآآ
تو ازکجا میدونی من شمالیم ؟ >.<

خب (:

خوبه ..

بسی سرده ..

مخصوصا صبا ..

بعد ازظهر و غروبم که معتدل ..

شبام که خیلی سرد ..

در کل سرد (:

چه خبر از شما وسط مسطا ؟ :|

دیگه من ندونم تو شمالی ای پس به چه دردی میخورم؟؟؟

اون وسطا هم خوبن سلام دارن خدمتتون

چه خبر از نگار کبری افعی ؟ میبینیش؟  |:

به درد اون :>

سلام منو حتما برسون خدمت اون وسطا :|

هاااااان نگار نه نمیبینمش ولی تو لاین میبینمش که اونم خیلی باهاش چت نمیکنم ینی میدونی اصن باهاش چت نمیکنم .. :|

---

داشتم میوه میخوردم ... (خیار موز سیب کیوی)
ی سیب ور داشتم :|
مزه همه اینا رُ باهم میداد 
الان میخوام بالا بیارم 

چرا؟^.^
خیلی خوشمزه میشه که (:
ناز نکن باو بخورش بخور |:

لاین کوفتتون شه 

بخورمش...؟ O_o
کجاش خوشمزه میشه آخه >_<

---

هووف ..
من حوصله حرف زدن ندارم ._.
از فاصله شونصد کیلومتری ام از اجتماع میترسم |:
افسردگی مضمن (=

فلن ._.

عه نگــــــــــــــآر>.< ...!

.__.

نرو دیگه ._.
با اینا قاطی شی خوب میشی .-.
از بس ک باحالن 
مخصوصا بابابزرگ و آهنگ و اهورا 3>

---

چرا بابا باسه آشنا ها رو میخونم

غریبه هارو نمیخونم کیف میده 

تا حالا کسی از شما ها پیام داده و من نخوندم؟؟؟

اولین بار منم غریبه بودم...
چرا پیام منو خوندی پ...؟
+
جوابم رو تو پ.خ بده تا نزدمت :|

نمیدونم دیگه از شانست اون روز حالم خوب بود پ.خ هامو میخوندم  ((:

ن شانس نبود :|
من کلا خیلی جذابم همه رو جذب میکنم :|
توهم ب من جذب شدی :|

اتفاقا همه به من میگن اینو 


چه اعتماد به سقفی داری جیرجیرک  |:


اعتماد به نفس تو رو اگه از این دمپایی جلو بسته های حموم داشت الان پراید وانت شده بود ((:

ب بابا بزرگم رفتم دیگه او سوسک توالت بود همون اعتماد ب سقف رو داش ولی آخرش فقط رنگ اسمش آبی شد :|: