دلم تنگ است در این شبها یقین دارم که میدانی
صدای غبت من را از احساسم تو میخوتنی
شدم از درد تنهایی گلی پژمرده و غمگین
ببار ای ابر پاییزی که دردم را تو میدانی
من عاشق و او ز عشق من بی خبر است
ای کاش دل و دلبر و دلدار نبود
ای کاش دلم اسیر و بیمارنبود
در بند نگاه او گرفتار نبود
من عاشق و او ز عشق من بی خبر است
ای کاش دل و دلبر و دلدار نبود
ای کاش دلم اسیر و بیمارنبود
در بند نگاه او گرفتار نبود
صدای غبت من را از احساسم تو میخوتنی
شدم از درد تنهایی گلی پژمرده و غمگین
ببار ای ابر پاییزی که دردم را تو میدانی
من عاشق و او ز عشق من بی خبر است
ای کاش دل و دلبر و دلدار نبود
ای کاش دلم اسیر و بیمارنبود
در بند نگاه او گرفتار نبود
من عاشق و او ز عشق من بی خبر است
ای کاش دل و دلبر و دلدار نبود
ای کاش دلم اسیر و بیمارنبود
در بند نگاه او گرفتار نبود