_ گـفـتگوی آزاد 229 _

[ℙ@я☤ᾔ@ℨ]

باز قرصات رو نخوردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
اوووووووووووووووووف خدا بیا منو بخور
بیاااااااااا
بیا دیگه
نمیای؟؟؟؟؟؟
پس برو پری رو بخور
بروووووووو
برو دیگه
نمیری؟؟؟؟؟؟؟؟؟
باشه
لاقل یه عقلی بش بده
اره پری داره صدات میکنه البته تو توهم و خواب وگرنه الان جاستین و انریکه و برد پیش منن
جات خالی خیلی خوش میگذره دفترچه خاطرات تورو برداشتیم داریم میخونیم
الان به اونجایی رسیدیم که داری از عشق سومت چراغعلی میحرفی
عشق اولت که رجب علی بود
دومی هم که گل مراد
اینم که چراغعلیه
چه خبره پری؟؟؟؟؟
چند تا چند تا؟؟؟؟؟؟؟؟
دیگه برو چراغعلی منتظرته یهو دیدی بش برخورد برای همیشه رفت تو هم از غم دوریش خودکشی کردی
بعد من باس بیام سنگ قبرتو بشورم
واااااااااااااای
من لیاس مشکی ندارم باس بخرم
میگم حذب الهی که نیستین؟؟؟؟؟؟؟؟
زیاد حجاب نمیگیرما
ببین حلوا نده من دوس ندارم شیرینی ناپلیونی بده هم خوشمزش هم کلاس داره هم یه کار جدیده

وااااااااای باز سوتی دادی بابا اون دفتر خاطرات خودته
ینی واقعاً نفهمیدی آخه چراغعلی که از تو خواستگاری کرده چطوری می تونه عشق من باشه تو ، تو رویاهات اینارو مینویسی بعدا هم یادت میره گیجی دیگه کاریتم نمیشه کرد
ایشاالله تو چهلمت ی شیرینی ناپلئونی بگیرم جنازت کف کنه