درخت تکیه به او داد و خستگی در کرد
قمقمه به لب او رسید و لب تر کرد
هوای تیره ی این دشت را به سینه کشید
نسیم بازدمش دشت را معطر کرد
قمقمه به لب او رسید و لب تر کرد
هوای تیره ی این دشت را به سینه کشید
نسیم بازدمش دشت را معطر کرد
|
مشاعره (نسخه دوم) |
|||||
درخت تکیه به او داد و خستگی در کرد
قمقمه به لب او رسید و لب تر کرد هوای تیره ی این دشت را به سینه کشید نسیم بازدمش دشت را معطر کرد
| |||||
|
![]() |
|||||||
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید | ||
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید | ||
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
|
یا |
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.
|