یـه ماهی سیاهم که دریازده س،
لبت مثلِ ماهیِ قـرمزه
تو شاخه نباتی که طعمش هنوز
تو شیرینیِ شعرای حافظه
زمین و زمانو به هم می زنم،
نباید سکانسِ چشات کات شه
با "کیهان" برات شیشه پاک می کنم
نمی ذارم این پنجره مات شه
لبت مثلِ ماهیِ قـرمزه
تو شاخه نباتی که طعمش هنوز
تو شیرینیِ شعرای حافظه
زمین و زمانو به هم می زنم،
نباید سکانسِ چشات کات شه
با "کیهان" برات شیشه پاک می کنم
نمی ذارم این پنجره مات شه