04-09-2012، 15:24
چشمای من دیگه نایی واسه سازش ندارن
ولی افسوس شونه هایی واسه بارش ندارن
دیگه دارم کم میارم زیر این شکنجه ها
شده نقش صورت من رد پای پنجه ها
سیلی های بی امون از دست نحس این زمون
بارون غم رو سر من ای خدا بده امون
سرنوشتم شده انگار غم و درد و بی کسی
بیخودی چشم انتظارم ، نمیاد فریاد رسی
نمیاد اونی که خط رو سرنوشتم بکشه
واسه ی بی کسی من آغوش گرمی بشه
اومدم تنها و تنها موندم و تنها می رم
من غروبی خسته ام که طعمه ی شبها می شم
ولی افسوس شونه هایی واسه بارش ندارن
دیگه دارم کم میارم زیر این شکنجه ها
شده نقش صورت من رد پای پنجه ها
سیلی های بی امون از دست نحس این زمون
بارون غم رو سر من ای خدا بده امون
سرنوشتم شده انگار غم و درد و بی کسی
بیخودی چشم انتظارم ، نمیاد فریاد رسی
نمیاد اونی که خط رو سرنوشتم بکشه
واسه ی بی کسی من آغوش گرمی بشه
اومدم تنها و تنها موندم و تنها می رم
من غروبی خسته ام که طعمه ی شبها می شم