24-04-2015، 7:29
دیروز ساعت 1 شب .. یکی بِ خونمون زنگ زد ! |:
رفتمـ بردآشتمـ گُفتمـ الو |: !
صدای عمو پورنگ اومد ! |:
گُف سلامـ گوگولیآ .. من عمو پورنگمـ .. خوبین خوشین ؟ |: راستی کتآب بگو مگو رو خوندی [ یِ همچین چیزایی ! ]
منمـ گُفتمـ نَ فقد تُ خوندی ! |:
بعد یِ سِ چآر تآ فُحش همـ دآدمـ .. |||||: !
آخه آدممـ اینقدر مُزاحمـ ؟ -_-
رفتمـ بردآشتمـ گُفتمـ الو |: !
صدای عمو پورنگ اومد ! |:
گُف سلامـ گوگولیآ .. من عمو پورنگمـ .. خوبین خوشین ؟ |: راستی کتآب بگو مگو رو خوندی [ یِ همچین چیزایی ! ]
منمـ گُفتمـ نَ فقد تُ خوندی ! |:
بعد یِ سِ چآر تآ فُحش همـ دآدمـ .. |||||: !
آخه آدممـ اینقدر مُزاحمـ ؟ -_-