14-05-2015، 20:33
شاید اولین باری که تو را می بینم
عصر یک روز بهاری باشد
در گوشه ای از خیابانی بلند ...
تــــــــو ، "غـــــــریبـــه ای" باشـــی
که سراغ کــافه ای را می گیری از مـــن ...
شاید دومیـــن باری که می بینمت
تــــــــو ، "آشنــــــایی" شده باشـــی
که برایم گلی رز آورده ای
به من لبخــنــد دلنشینی میزنی
و می گویی : "ســلام"...
شاید هـــزاران بــار دیگــری که تو را می بینم
جـــــــزوی از "ســرنوشتـــم" شده باشــی ...
از کنــار هیچ نگـــاهی ساده نباید گذشت !!
شاید این همــان "اولیـــن" باری باشد که می بینمت !!...
شاید "عشـــق" جایی در پیـاده روی همین خیـابـان باشد ...
عصر یک روز بهاری باشد
در گوشه ای از خیابانی بلند ...
تــــــــو ، "غـــــــریبـــه ای" باشـــی
که سراغ کــافه ای را می گیری از مـــن ...
شاید دومیـــن باری که می بینمت
تــــــــو ، "آشنــــــایی" شده باشـــی
که برایم گلی رز آورده ای
به من لبخــنــد دلنشینی میزنی
و می گویی : "ســلام"...
شاید هـــزاران بــار دیگــری که تو را می بینم
جـــــــزوی از "ســرنوشتـــم" شده باشــی ...
از کنــار هیچ نگـــاهی ساده نباید گذشت !!
شاید این همــان "اولیـــن" باری باشد که می بینمت !!...
شاید "عشـــق" جایی در پیـاده روی همین خیـابـان باشد ...