14-05-2015، 20:42
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
در بازی زندگی یاد می گیری
اعتماد به حرفهای قشنگ بدون پشتوانه
مثل آویختن به طنابی پوسیده است...
یاد می گیری
نزدیکترین ها به تو گاهی می توانند دورترین ها باشند...
یاد می گیری
که باید آنقدر از خودت برای روز مبادا پس انداز داشته باشی
تا بتوانی یک روزی تمام خودت را بغل کنی و راه بیفتی بروی...
ودر جایی که شنیده وفهمیده نمی شوی نمانی..
یاد می گیری
دیوار خوب است
سایه مطلوب است
اما هیچ تکیه گاهی ابدی نیست
یاد می گیری
بره نباشی که گرگ می شوند به جانت
یاد می گیری
که چگونه چینی احساست را بند بزنی وخیاط
خوبی شوی برای دلت...
امید را هر شب به جا رختی تردید بیاویزی وصبح به تن کنی
تا نشکنی وبرای خودت بمانی....
یاد می گیری
کم کم خودت را دوست داشته باشی
که سرمایه ی گرانبهای هر آدمی
تنها خودش هست....!!!

در بازی زندگی یاد می گیری
اعتماد به حرفهای قشنگ بدون پشتوانه
مثل آویختن به طنابی پوسیده است...
یاد می گیری
نزدیکترین ها به تو گاهی می توانند دورترین ها باشند...
یاد می گیری
که باید آنقدر از خودت برای روز مبادا پس انداز داشته باشی
تا بتوانی یک روزی تمام خودت را بغل کنی و راه بیفتی بروی...
ودر جایی که شنیده وفهمیده نمی شوی نمانی..
یاد می گیری
دیوار خوب است
سایه مطلوب است
اما هیچ تکیه گاهی ابدی نیست
یاد می گیری
بره نباشی که گرگ می شوند به جانت
یاد می گیری
که چگونه چینی احساست را بند بزنی وخیاط
خوبی شوی برای دلت...
امید را هر شب به جا رختی تردید بیاویزی وصبح به تن کنی
تا نشکنی وبرای خودت بمانی....
یاد می گیری
کم کم خودت را دوست داشته باشی
که سرمایه ی گرانبهای هر آدمی
تنها خودش هست....!!!