15-05-2015، 17:00
پدره با دستگاه دروغ سنج میاد خونه
پدر:کجابودي
پسر:تو کوچه
دستگاه بوووق
پسر: ببخشيد خونه دوستم
:چيکار ميکردي
:درس ميخونديم
بووووق
نه فيلم خاکبرسی ميديديم
پدر:خجالت بکش من سن تو بودم نميدونستم اين چيزها چي هست
بوووق
مادر باخنده: بچه ی خودته دیگه
بووووق
من حرفی ندارم میرم ذکر بگم {-88-}{-88-}{-88-}
پدر:کجابودي
پسر:تو کوچه
دستگاه بوووق
پسر: ببخشيد خونه دوستم
:چيکار ميکردي
:درس ميخونديم
بووووق
نه فيلم خاکبرسی ميديديم
پدر:خجالت بکش من سن تو بودم نميدونستم اين چيزها چي هست
بوووق
مادر باخنده: بچه ی خودته دیگه
بووووق
من حرفی ندارم میرم ذکر بگم {-88-}{-88-}{-88-}