22-05-2015، 20:51
گیج و ویج توی دایره، میچرخم مثل پرگار، دستامو سفت بگیر چون الان لب پرتگاهم...
امروز هم وصل به دیشب، خسته، چت، خوابم میاد ولی این چشام بسته نمیشن ...
حال نمی کنم آفتاب اومده بیرون باز، موندن خونم از دیروز باهام ...
باز رفتی، شدم فاز منفی با اون لیوان و اون سیگار توش ...
صبح تا شب بیداری روحتو میشکافی میخوابی روزه و چیوا و بلوز
واسه همینه که عکست تو آینه وا میره باریک و خالی و تاریکه ...ه
امروز هم وصل به دیشب، خسته، چت، خوابم میاد ولی این چشام بسته نمیشن ...
حال نمی کنم آفتاب اومده بیرون باز، موندن خونم از دیروز باهام ...
باز رفتی، شدم فاز منفی با اون لیوان و اون سیگار توش ...
صبح تا شب بیداری روحتو میشکافی میخوابی روزه و چیوا و بلوز
واسه همینه که عکست تو آینه وا میره باریک و خالی و تاریکه ...ه
