25-05-2015، 0:00
قدیما یکی تو زندگیم بود که همش بهم میگفت خانومم . . . . . . . . .
-
-
-
-
-
اونم ناظممون بود ...
هی میگفت: خانومم مقنعتو بکش جلو خانومم ناخناتو کوتاه کن خانومم شلوغ نکن خانومم نزن رو میز
اصن یاد این همه محبت که میفتم اشک تو چشام جمع میشه !!!
-
-
-
-
-
اونم ناظممون بود ...
هی میگفت: خانومم مقنعتو بکش جلو خانومم ناخناتو کوتاه کن خانومم شلوغ نکن خانومم نزن رو میز
اصن یاد این همه محبت که میفتم اشک تو چشام جمع میشه !!!