11-06-2015، 9:18
يک روز اين شعر را مى خوانى
و در بند آخرش
زنى را مى بينى
که تو را عجيب دوست داشته !
پشيمانم ؛
مثل يک زندانى
که برايش حبس ابد بريده اند
مثل شاعرى که
مجبور است
همه عمر به سقف اين شعر زل بزند
و يادش بيايد که
جز فکر کردن به تو
کارى ندارد ..
و در بند آخرش
زنى را مى بينى
که تو را عجيب دوست داشته !
پشيمانم ؛
مثل يک زندانى
که برايش حبس ابد بريده اند
مثل شاعرى که
مجبور است
همه عمر به سقف اين شعر زل بزند
و يادش بيايد که
جز فکر کردن به تو
کارى ندارد ..