الهی .. :> ایندفعه رُ نمیتونیمـ با همـ باشیمـ ماهول ._.
ـ
اسـم آن تـیـم را بـر من،تـو بـگو!/که نخواهم شوم من،بـی آبـرو!
پدر لـبـخندی زد و چنیـن ادامه داد:
پسـرم تـو خود دانی آن کیـسـتـ!/آنکه نامش درهیـچ جا پنهان نیـسـتـ!
تـا رئال بـاشد در جهان/آنان که هسـتـند سـفیـد پوشان
در هیـچ جای جهان هیـچ تـیـمیـ/نشود بـرای آنها رقیـبـیـ
من که خود،طرفدار آنها هسـتـم/عاشق کریـس و اوزیـل هسـتـم!
بـه تـو گویـم تـا حجت تـمام کنم/حق پدری را بـر تـو ادا کنم!
مکن ایـن سـخنانم را فراموش/روزی که شمع وجودم گشت خاموش
تـو هم بـگو ایـنها را بـر پسـرتـ/ تـا که از تـو کنند،نیـک خبـرتـ
بـه افتـخار تـیـممون :>
ـ
اسـم آن تـیـم را بـر من،تـو بـگو!/که نخواهم شوم من،بـی آبـرو!
پدر لـبـخندی زد و چنیـن ادامه داد:
پسـرم تـو خود دانی آن کیـسـتـ!/آنکه نامش درهیـچ جا پنهان نیـسـتـ!
تـا رئال بـاشد در جهان/آنان که هسـتـند سـفیـد پوشان
در هیـچ جای جهان هیـچ تـیـمیـ/نشود بـرای آنها رقیـبـیـ
من که خود،طرفدار آنها هسـتـم/عاشق کریـس و اوزیـل هسـتـم!
بـه تـو گویـم تـا حجت تـمام کنم/حق پدری را بـر تـو ادا کنم!
مکن ایـن سـخنانم را فراموش/روزی که شمع وجودم گشت خاموش
تـو هم بـگو ایـنها را بـر پسـرتـ/ تـا که از تـو کنند،نیـک خبـرتـ
بـه افتـخار تـیـممون :>